فرصت چون ابر گذران است...

این وبلاگ فرصتی است برای من و شما دوستان عزیز تا به قله حقیقت نزدیک تر شویم

فرصت چون ابر گذران است...

این وبلاگ فرصتی است برای من و شما دوستان عزیز تا به قله حقیقت نزدیک تر شویم

اسلام را با خون سرخ حسین "ع" حک کردند.....




آرام باشید ،آرام باشید، می شنوید.....؟! با گوش جان بشنوید......


 این صدای هل من ناصر ینصرنی " آیا کسی هست مرا یاری کند "


 از دیوار زمان عاشورای 61 هجری و سرزمین کربلا از فضای تاریخ می گذرد و بگوش می رسد


کاروان کربلا هنوز همراهی می طلبد.


 آری من می شنوم ... توهم می شنوی ؟!

 این صدا در ذرات هوا پخش شده و داغ دل شیعیان تازه گشته


و کتیبه های عزای امام حسین و یاران و اهل بیتش بر سرای دل نقش بسته


 و شور حسینی و مشی و روش حسینی غوغا می کند و در حسینیه ی وجود به ندای حسین "ع" لبیک گفته


 و با حضرت زینب پیام آور کربلای حسین هم نوا می گرددو سفر آغاز می کند و همراه با زینب "س" گام برداشته و مسیر رسالت را ادامه می دهد.


 حال پای دل را از زمین و زمان فراتر برده و در روز عاشورای سال 61 در کربلا با زینب می نشینیم .


 حضرت زینب از خیمه گاه نظاره می کند و میدان عشق آفرینی و در طبق اخلاص نهادن جان و عرضه کردن به معشوق را تماشا می کند.


طبق مقاتل روایت شده است : ظهر عاشورا بود حسین  "ع" در آخرین لحظات عمر شریفش به سر می برد و اسب امام در اطراف آن حضرت می چرخید و خود را به خون امام اغشته می کرد


 و زینب "س" این گونه می نالید : وای برادرم ! وای آقایم ! وای اهل بیتم ! ای کاش آسمان بر زمین می افتاد و کوهها بر دشت ها به هم می خورد .


 در همان حال عمر بن سعد با عده ای از یارانش به قتلگاه نزدیک شده بود ، پس زینب فریاد زد : " ای عمر ! ابا عبدالله را دارند می کشند و تو به او می نگری ؟ "


سپس  زینب فرمود : وای بر شما ! آیا در بین شما مسلمانی نیست ؟ احدی اورا پاسخ نداد .


 پس از آن ابن سعد فریادی بر سر مردم زد که : بر او فرود آیید و او را راحت کنید .


 وای بر من ، وای بر من ، دستانم  یارای لغزاندن قلم  بر روی صفحه را ندارد . با عرض پوزش از آقا امام زمان ......


 شمر با سرعت بر گودال وارد شده و بر سینه امام نشست و محاسن شریف آن  ولی اعظم الهی را گرفت  و با دوازده ضربت

سر مقدس عزیز زهرا را از تن مقدسش جدا ساخت .


 آخرین مناجات امام " الهی رضا برضاک " خدایا به رضای تو راضی خشنود هستم .


 و آخرین کلامش  " بسم الله و بالله و فی سبیل الله "  به نام خدا و به کمک خدا  و در راه خدا .


این متن فقط برای این بود که بدانیم اسلام را با خون سرخ حسین "ع" حک کردند ، مبادا که خون شریف حسین "ع" را پایمال کنیم...........