فرصت چون ابر گذران است...

این وبلاگ فرصتی است برای من و شما دوستان عزیز تا به قله حقیقت نزدیک تر شویم

فرصت چون ابر گذران است...

این وبلاگ فرصتی است برای من و شما دوستان عزیز تا به قله حقیقت نزدیک تر شویم

من اکنون مرواریدی در صدف هستم....

.


امروزه در عصر ما که بعضی نام ان را عصر برهنگی و آزادی جنسی گذارده اند و افراد  

غربزده، بی بند و باری زنان را جزئی از آزادی او می دانند مقوله ی حجاب برای این دسته ناخوشایند و گاه افسانه ای است متعلق به زمانهای گذشته.

اما مفاسد و مشکلات اجتماعی که منشا ان از این آزادیهای بی قید و شرط و بی حجابی است کم کم باعث شده این مقوله رایج شود.

حال به این مقوله از زبان بانوی مسلمان جوان  توجه کنید

من آزادی غربی را  نمی خواهم.

من بی بند وباری را نمی خواهم. 

من نمی خواهم کالا باشم.

می خواهم خودم باشم"یک بانو" بانویی که از زلال چشمه ی کوثر زهرا سیراب شود.

می خواهم مدارج علمی را طی کنم بدون اینکه از من سواستفاده شود.

می خواهم گوهری در صدف باشم.

می خواهم از زهرا "س" درس گرفته وزینب وار زندگی کنم.

می خواهم این راه را محکم و با صلابت طی کنم.

می خواهم مسیر ولایت را همگام با ولایت نه پیش تر و نه پس تر بپیمایم.

می خواهم در برابر امامم ولی عصر"عج" خجالت زده نباشم و سلامم را پاسخ دهد ومرا در جرگه ی شیعیانش بپذیرد.

من چون بنده هستم باید عبد باشم و از الله اطاعت کنم، چون می خواهم از چشمه ی عبادالله بنوشم.

پس ملاک خواست خداست.....

قبول دارم؛ حجاب با داشتن حیا زیباست.

قبول؛ دارم از دختر با حجاب انتظار است که حیا تمام رفتارهایش را پوشش دهد.

قبول دارم؛اگر از دختری با حجاب رفتاری بی حیا گونه سر بزند احساس زنندگی خاصی به وجود میاره.

قبول دارم؛از مهمترین علت های حجاب تامین و حفظ حیاست.

اما   

نباید تمامی اینها واجب بودن مستقل حجاب رو زیر سوال ببره.

حجاب به خودی خود واجبه یعنی  خواست خداست:از انجا که خداوند حکیم در ایه 31 سوره نور می فرماید:

"وقل للمومنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن" وبه زنان با ایمان بگو: چشمهای خود را <از نگاه هوس آلود> فرو گیرند و دامان خود  را حفظ نمایند. 

"ولا یبدین زینتهن الا ما ظهرمنها " و انها نباید زینت خود را آشکار سازند جز آن مقدار که طبیعتا ظاهر است 

." و لیضربن بخمرهن علی جیوبهن " و روسری های خد را بر سینه خود افکنند.  

" ولا یضربن بارجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن "انها به هنگام راه رفتن پا های خود را به زمین نزنند تا زینت پنهانیشان دانسته شود.

حال اگر تا کنون از خواست خداوند خبر نداشتیم و در غفلت به سر می بردیم اکنون در آخر این آیه خداوند از راه برگشتن و پدیرفتن بنده اش را بشارت می دهد و راه توبه را معرفی می کند : " و توبو الی الله جمیعا ایه المومنون لعلکم تفلحون" و  سر انجام با دعوت عمومی همه ی مومنان اعم از مرد و زن به توبه  به سوی خدا آیه را پایان داده ، می گوید : 

 " و همگی به سوی خدا باز گردید ای مومنان تا رستگار شوید"   

  

   

 

  

 

 

 

 

 

 

  

 من که حال خداوند توبه ام پذیرفته  و در جرگه بندگانش قرار داده است خود را اینگونه می آرایم: 

*برای لبانم...............راستگویی  

* برای صدایم.............ذکر الله

برای چشمانم............چشم پوشی از حرامات

برای دستانم.............کمک و یاری به مستمندان

*برای پاهایم..............ایستادن برای نماز

*برای قامتم...............سجده کردن برای الله

*برای قلبم................حب الله 

*برای عقلم..............دانایی 

*برای خودمم...........ایمان به وجود الله.  

من اکنون مرواریدی در صدف هستم.........


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد